نوشته های عاشقانه

نوشته های عاشقانه

آبان نیز آرامم نکرد ...

/ بازدید : ۱۶۹

 

سعدیا گفتی که مهرش می‌رود از دل ولی

مهر رفت و آبان نیز، آرامم نکرد..🍁

 

۱ ۲

دنیا چه قدر کوچیکه

/ بازدید : ۳۳۸

رفتم بالا کوه...

از اون جا به پایین نگاه کردم...

تازه متوجه شدم دنیا چه قدر کوچیکه...

اما همین دنیا کوچیک هر بلایی خواست سر ما آورد...

۱ ۱

دلنوشته اسفند ۹۷

/ بازدید : ۱۷۸


نمیدونم چرا امشب بعد از مدت ها دلم خواست دوباره اینجا بنویسم . ..

روزمَرگی های زندگی نمیذاره که فرصت کنم و اینجا چیزی بنویسم . ..شایدم این بهانه ست و فقط حس ُ حال ِ نوشتن نداشتم . . 

+ دلم کمی گرفته راستش . . دلم تنگه  ... تنگ ِ روزای خوبی که بر باد رفتن آرزوهایی که هیچ وقت بهشون نرسیدم ، دوستایی که خیلی وقته ندیدمشون . . . 

* گاهی میبینم من اون آدمی که نشون دادم نبودم . . من اصلا خیلی وقتا خیلی جاها از هیچ کس و هیچ چیز توی ِ دلم نگذشتم اما در ظاهر خودم رو آدمه بخشنده ای نشون دادم . . 

این یه جور روراست بودن با خودمه . . ینی از خیلی ها توی ِ دلم کینه بود اما وقتی ازم خواستن ببخشمشون گفتم که دل گیر نیستم در حالیکه شاید هزار بار دل گیر بودم . ..

این دل گیر بودنم اونقدر هست که شاید بتونم بگم من خیلی نفرتا دارم از گذشته که مونده . . 

از این به بعد میخوام صادق باشم . . هم با خودم و هم با همه و وقتی کسی رو نبخشیدم الکی بهش نگم بخشیدمت !

 

۰ ۱

آرزوی دلی خوش

/ بازدید : ۱۹۳


خیلی دیر شد اما فهمیدم که بسیاری از چیزهایی که برای دنیامون میخواهیم و برای بدست آوردنشون تلاش می‌کنیم هیچ ارزشی ندارند. 

همین امسال بود، سال 1397، ابتدای سال خیلی فکرها و آرزوهای الکی داشتم. الان اسفند ماهه و اتفاقاتی برام افتاد که الان دیگه آرزوهای گذشته رو ندارم. دیگه شاید واسم ارزشی نداشته باشن.

 مهم ترین خواسته ام یک دل شاد است. و یا به تعبیری رضایت از زندگی ام.

دلی خوش داشته باشم.

همین

۰ ۰

من همان آدم پر منطق بی احساسم...

/ بازدید : ۲۶۹۱


آمدی، آمدنت حال مرا ریخت بهم
یک نگاهت همه ی فلسفه را ریخت بهم
آمدی و دل من سخت در این اندیشه:
آن همه منطق و قانون چرا ریخت به هم؟
قاضی عادل قصه به نگاهت دل باخت
یک نگاه کردی و یک دادسرا ریخت به هم
چهره ی شرقی زیبای تو شد موجب خیر
یک به یک انجمن غرب گرا ریخت بهم
شاعران، طالب سوژه، همه دنبال تو اند
سوژه پیدا شد و شعر شعرا ریخت بهم
جاذبه مال زمین است، تو شاید دزدی
که فقط آمدنت جاذبه را ریخت بهم
من همان آدم پر منطق بی احساسم...
پس چرا آمدنت، حال مرا ریخت بهم؟

۰ ۰

روز های سربازی ...

/ بازدید : ۲۷۶

سرباز

سلام

من دوباره برگشتم :)

هفت ماه گذشت از دوران خدمت به همراه روز های خوب و بدی که گذشت به چپ چپ ها و راست راست ها , به دست فنگ ها و پا فنگ ها ,شب های که پست داشتیم و با پوتین رو تخت خواب می رفتیم و آنکارد کردن تخت و پتو هامون :))

با همه بدی و خوبی هاش 7 ماه ازش گذشت .

به گذشته که نگاه میکنم میگم چقدر زود گذشت انگار همین دیروز بود ساکم رو برداشتم و رفتم ...

اما وقتی در لحظه بهش فکر میکنم میگم چقدر دیر داره میگذره !

به سلامتی همه سرباز های وطن 💔💔

۱ ۲

سلام صبح بخیر

/ بازدید : ۲۳۶

🌸🍃شروع هفته ای پُر برکت

🌸🍃مصادف با عید سعید غدیر با صلوات بر

🌸🍃حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش


(🌸) الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ (🌸)

۰ ۰

یک هدیه ناقابل ...

/ بازدید : ۳۰۵


میگفت می خواهم یه هدیه بفرستم جبهه ، به خاطر کوچکیش که ردش نمی کنید؟

همه همدیگر را نگاه کردند و گفتند:نه قبول میکنیم . حالا هدیه ات چی هست؟

به نوجوان سیزده چهارده ساله ای اشاره کرد و گفت: پسرم!

۰ ۱

هیس...!

/ بازدید : ۲۹۵


سکوت سرشار از ناگفته هاست


ما آدمها یا انبار کلمات و جملاتمون خالیه و حرفی برای گفتن نداریم یا آنقدر سر ریزیم از حرف که نمیدونیم برای بازگو کردنش از کجا شروع کنیم . در این سکوت و هیس ، تکه بزرگی از حقیقت درونیه ما در جای گرمی لم داده. شاید برای کند و کاو و فهمیدن خودمون و دیگران ، قیف سکوتمون بهترین و صادقانه ترین راهنما باشه برای یافتن خودمون .

به راستی اگر هر کسی به میزان دانش و اگاهیه خود حرف میزد ، جهان در چه سکوت عظیمی فرو میرفت.
۰ ۲

بر دوش ما مگذار ...

/ بازدید : ۵۸۲


پروردگـــــــــارا...

بر دوش مامگذار....

آنچه تـــــــاب و تـــــوان آن را نداریم...

سوره بقــــــــــره/آیه286


۲ ۱
About Me
من اگر عاشقانه می نویسم
نه عاشقم و نه معشوق کسی!
فقط می نویسم تا عشق یاد قلبم بماند...
در این ژرفای دل کندن ها و عادت ها و هوس ها
فقط تمرین آدم بودن می کنم !
همین..
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان