نوشته های عاشقانه

نوشته های عاشقانه

یک هدیه ناقابل ...

/ بازدید : ۳۲۱


میگفت می خواهم یه هدیه بفرستم جبهه ، به خاطر کوچکیش که ردش نمی کنید؟

همه همدیگر را نگاه کردند و گفتند:نه قبول میکنیم . حالا هدیه ات چی هست؟

به نوجوان سیزده چهارده ساله ای اشاره کرد و گفت: پسرم!

۰ ۱
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
About Me
من اگر عاشقانه می نویسم
نه عاشقم و نه معشوق کسی!
فقط می نویسم تا عشق یاد قلبم بماند...
در این ژرفای دل کندن ها و عادت ها و هوس ها
فقط تمرین آدم بودن می کنم !
همین..
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان