دلنوشته اسفند ۹۷
نمیدونم چرا امشب بعد از مدت ها دلم خواست دوباره اینجا بنویسم . ..
روزمَرگی های زندگی نمیذاره که فرصت کنم و اینجا چیزی بنویسم . ..شایدم این بهانه ست و فقط حس ُ حال ِ نوشتن نداشتم . .
+ دلم کمی گرفته راستش . . دلم تنگه ... تنگ ِ روزای خوبی که بر باد رفتن آرزوهایی که هیچ وقت بهشون نرسیدم ، دوستایی که خیلی وقته ندیدمشون . . .
* گاهی میبینم من اون آدمی که نشون دادم نبودم . . من اصلا خیلی وقتا خیلی جاها از هیچ کس و هیچ چیز توی ِ دلم نگذشتم اما در ظاهر خودم رو آدمه بخشنده ای نشون دادم . .
این یه جور روراست بودن با خودمه . . ینی از خیلی ها توی ِ دلم کینه بود اما وقتی ازم خواستن ببخشمشون گفتم که دل گیر نیستم در حالیکه شاید هزار بار دل گیر بودم . ..
این دل گیر بودنم اونقدر هست که شاید بتونم بگم من خیلی نفرتا دارم از گذشته که مونده . .
از این به بعد میخوام صادق باشم . . هم با خودم و هم با همه و وقتی کسی رو نبخشیدم الکی بهش نگم بخشیدمت !
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.