دنیا چه قدر کوچیکه
رفتم بالا کوه...
از اون جا به پایین نگاه کردم...
تازه متوجه شدم دنیا چه قدر کوچیکه...
اما همین دنیا کوچیک هر بلایی خواست سر ما آورد...
رفتم بالا کوه...
از اون جا به پایین نگاه کردم...
تازه متوجه شدم دنیا چه قدر کوچیکه...
اما همین دنیا کوچیک هر بلایی خواست سر ما آورد...
خیلی دیر شد اما فهمیدم که بسیاری از چیزهایی که برای دنیامون میخواهیم و برای بدست آوردنشون تلاش میکنیم هیچ ارزشی ندارند.
همین امسال بود، سال 1397، ابتدای سال خیلی فکرها و آرزوهای الکی داشتم. الان اسفند ماهه و اتفاقاتی برام افتاد که الان دیگه آرزوهای گذشته رو ندارم. دیگه شاید واسم ارزشی نداشته باشن.
مهم ترین خواسته ام یک دل شاد است. و یا به تعبیری رضایت از زندگی ام.
دلی خوش داشته باشم.
همین
آمدی، آمدنت حال مرا ریخت بهم
یک نگاهت همه ی فلسفه را ریخت بهم
آمدی و دل من سخت در این اندیشه:
آن همه منطق و قانون چرا ریخت به هم؟
قاضی عادل قصه به نگاهت دل باخت
یک نگاه کردی و یک دادسرا ریخت به هم
چهره ی شرقی زیبای تو شد موجب خیر
یک به یک انجمن غرب گرا ریخت بهم
شاعران، طالب سوژه، همه دنبال تو اند
سوژه پیدا شد و شعر شعرا ریخت بهم
جاذبه مال زمین است، تو شاید دزدی
که فقط آمدنت جاذبه را ریخت بهم
من همان آدم پر منطق بی احساسم...
پس چرا آمدنت، حال مرا ریخت بهم؟
🌸🍃شروع هفته ای پُر برکت
🌸🍃مصادف با عید سعید غدیر با صلوات بر
🌸🍃حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش
سکوت سرشار از ناگفته هاست
پروردگـــــــــارا...
بر دوش مامگذار....
آنچه تـــــــاب و تـــــوان آن را نداریم...
سوره بقــــــــــره/آیه286
خوشــــــــــبختی داشتن کســـــی است
که بیشـــتر از خـــودش
تــ ــ ــ ــ ــو را بــخواهد
و
بیشـــتر از تــ ـ ـ ـ ـــو
هیـــــ♥ــــــچ نخواهد
و
تــــــ♥ــــو ...
برایش تـــ ــ ــ ــمام زندگی باشی ...
و عاشق شدن جرات!
همیشه در پی کسی باش که:
با تمام کم و کاستیها
و عیبهایت حاضر باشد که
به تو، عشق بورزد و تو را به
همه دنیا نشان بدهد...
معلمی گفت توانا بود هرکه..؟
دانش اموزی ادامه داد"توانا بود هرکه دارا بود"
ز ثروت دل پیر برنا بود تهی دست به جایی نخواهد رسید اگر چه شب و روز کوشا بود
ندانست
فردوسی پاکزاد که شعرش در این ملک بیجا بود
گر او را خبر بود از این
روزگار که زر بر همه چیز والا بود